نیلیانیلیا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره
هامونهامون، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

روزهای خوبی که خواهم داشت...

آزمایش دوم

سلام عسلک مامان... آزمایش دوم مامان کلی زیاد شد... شده 452.09 ... خیلی خوشحالم عزیزم خیلی... دیگه اومدی تو دل مامان با یه عالم خاطر خواه... به بابابزرگت گفتم.. خوشحال شد...عموت هم خونه مامان اینا بود ... اونم کلی ذوق کرد و منو بغل کرد و بوسید . بعد رفتیم به مامان بابایی گفتیم ... اونم کلی خوشحال شد و کلی نصیحت .. منم که خیلی نصیحت پذیرم...! خلاصه قراره امشب فردا شب زنگ بزنیم واسه دکتری که همکار مامان مامان معرفی کرد و میگه دکتر فوق العاده ای هست... میریم که توصیه های اولیه رو واسه شرفیابی والامقاممون بهمون بکنه... عزیزم فعلا تا پست بعدی جیگر مامان..... ...
15 بهمن 1390

تو الان چی هستی ؟

سلام عسل مامان.. الان تازه یه سایتی پیدا کردم که توش مشخصات خودتو میدی بهت میگه هر روز چه تغییری تو نی نیت بوجود میآد... واسه تو عزیزم نوشته بود که امروز اسمت به جنین تبدیل میشه... مبارکت باشه جنین کوچولوی من... تو این شکلی هستی: امروز شدیم 4 هفته و 2 روز... حداقل باید 6 هفتمون تموم بشه تا قلب نازنینت بزنه... امیدوارم سالها به خوبی قلب کوچولوت برات کار کنه... مامانی که داره حسابی ویتامین و پروتئین میخوره به لطف مادر بزرگ جونت و باباییت ... خیلی هوامو دارن... از خدا میخوام که مراقب تو باشه چون کسی به غیر اون بهت دسترسی نداره ... عزیزکم فردا بعد از ظهر میرم آزمایش به امید سالم بودن تو نازنینم... تا فردا عشقم... ...
15 بهمن 1390

اولین بار

کوچولوی مامان سلام... برات تو یه دفتر نوشتم و خواهم نوشت ولی گفتم یه کار مدرن تر هم بکنم و اینجا هم برات بنویسم. بزار از اول توضیح بدم... من و بابایی منتظر بودیم ماه پیش بیای که بشی نی نی شهریور. ولی حالا هر جوری بود تو نیومدی . برای این ماه اقدام کردیم . روز 8 بهمن ماه بود که یهو به سر مامان زد که اون بعد از ظهر بی بی چک بزاره. مامان رفت دستشویی بی بی چک گذاشت. هیچی معلوم نبود. مامان گفت باز یه منفی بزرگ دیگه. اومد از در دستشویی بیرون بابایی پشت در منتظر بود. از مامانی پرسید چه خبر ؟ مامانی گفت خبری نیست. باز منفیه. طبق عادت همیشه مامانی بی بی چک رو برم گذاشت تو اطاق. بعد چند دقیقه گفت برم ازش یه عکس بگیرم. هیچ وقت این کار...
12 بهمن 1390

دومین انتظار

سلام عروسکم... مامانی امروز صبح یک دونه بی بی چک گذاشت که ببینه روند تیره شدن اونها چطوریه... اون دفعه 2-3 روز پیش که همون روز آز دادم بی بی چک اینتک گذاشتم. بی بی چکش تو 4-5 دقیقه رنگی شد و یه رنگ خیلیییی کم... امروز هم همونو گذاشتم ولی تو 2-3 دقیقه رنگی شد و بعد یه مدت هم رنگش پررنگ شد برعکس اون یکی. واسه همین دارم حس میکنم جات محکمه عزیزم... امیدوارم زودتر شنبه بشه تا برم آزمایشگاه و ببینم بتام شده 200 به بالا ... فدات میشه مامان... خدا پشت و پناهت عزیزکم.
12 بهمن 1390