نیلیانیلیا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره
هامونهامون، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

روزهای خوبی که خواهم داشت...

اولین بار

1390/11/12 23:06
نویسنده : ساحل
518 بازدید
اشتراک گذاری

کوچولوی مامان سلام...

برات تو یه دفتر نوشتم و خواهم نوشت ولی گفتم یه کار مدرن تر هم بکنم و اینجا هم برات بنویسم.

بزار از اول توضیح بدم...

من و بابایی منتظر بودیم ماه پیش بیای که بشی نی نی شهریور. ولی حالا هر جوری بود تو نیومدی . برای این ماه اقدام کردیم . روز 8 بهمن ماه بود که یهو به سر مامان زد که اون بعد از ظهر بی بی چک بزاره. مامان رفت دستشویی بی بی چک گذاشت. هیچی معلوم نبود. مامان گفت باز یه منفی بزرگ دیگه.

اومد از در دستشویی بیرون بابایی پشت در منتظر بود. از مامانی پرسید چه خبر ؟ مامانی گفت خبری نیست. باز منفیه. طبق عادت همیشه مامانی بی بی چک رو برم گذاشت تو اطاق. بعد چند دقیقه گفت برم ازش یه عکس بگیرم. هیچ وقت این کار رو نمیکردم. رفتم یهو دیدم یه خط صورتی خیلی کمرنگ معلومه. داد زدم و بابایی رو صدا کردم که بگو تو هم اینو میبینی. بابایی گفت آره . گفت حالا این یعنی بارداری ؟ گفتم آره و کلییییی مامان و بابایی ذوق کردن.

فردا صبحش یه بی بی چک گرون خریده بودیم. اونو که گذاشتیم خط پررنگتر معلوم شد. خیلی ذوق کردیم و خدا رو شکر کردیم. اون روزا مامان امتحات پایان ترم ترم 7 اشو داشت واسه همین صبر کردیم تا 10 بهمن که امتحان مامان تموم میشه. اون وقت رفتیم آزمایشگاه و آزمایش دادم. جوابش یه خورده به نظر آزمایشگاه مشکوکه. بود حدود 50 :


حالا قرار شده شنبه یعنی 15 بهمن مامان بره دوباره آزمایش بده.

راستی کوچولوی من یک دونه لباس همون دیروز برات خریدیم من و بابایی... اولین لباس تو. مبارک باشه خوشگل من:

مامانی برای امروز دیگه چیزی نداره بنویسه.

احتمالا تا شنبه دوباره وبلاگتو آپ میکنم.

تا بعد عزیزکم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

adi
11 بهمن 90 17:02
سلام عزیزمممممممممممم.مبارکههههه.ان شالله باداری خوبی داشته باشی و و نی نی زود بیاد بغلت.راستی نی نی جون ما از اول انتظار مامانت با هم بودیممممممممممممممممممممممم


--------------
نی نی جون خاله هاشو میشناسه عزیزمممممم........
ستاره خوشبختی
11 بهمن 90 17:21
ساحل جان تبریک میگم عزیزم.بوس
مامان امیررسام
24 بهمن 90 11:20
سلام ساحل جان راستی منم ساحلم و دقیقا منم مثل شما دلم نی نی میخواست و بیبی چک و امتحان میکردم و تو چند باری که امتحان کردم منم با یه منفی بزرگ رو برو میشدم و بازم مثل شما برای بار آخر فکر کردم بازم منفیه و انو اصلا نگاه نکردم اما صبح ساعت 6 که رفتم دستشویی آنچنان جیقی زدم که همسرم با چشم بسته از خواب ناز پرید و دنبال من میگشت خیلی ذوق داشتم میخواستم به همه بگم (اما روم که نمیشد) خوب حسابی خوشحال شدم اما بازم رفتم آزمایش دادم و مثبت بود ساحل جان الان پسرم 5 ماهشه بیا وبلاگشو ببین خوشحال میشم اما میخواستم بگم وقتی مطالبتو خوندم از اول تا آخرش گریه کردم منم برات خوشحالم و بهت تبریک میگم انشااله هم خودت هم نی نی صحیح و سلامت باشین و یه نی نیه ناز نازی بدنیا بیاری کمکی هم خواستی منم مثل خواهرت من فقط ایدیمو به شما میدم ادم کن یا تو وبلاگ امیر رسام بصورت خصوصی بزار که البته ادم کنی بهتره دوست دارم ببین چقدر منو گریه انداختی دختر نازSALI LOVER@YAHOO.COM
مامان پارساجون
25 بهمن 90 12:35
تبریک میگم عزیزم
پارمیس
18 فروردین 91 14:05
سلام عزیزم خیلی باحال بوده برای منم دعا کن خوشحال شم


انشالله عزیزم...