نیلیانیلیا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره
هامونهامون، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

روزهای خوبی که خواهم داشت...

هامون جدیدا!

اقا تغییرات جدید هامون این شده که دنده عقب میره..در حد 1-2 ثانیه رو چهار دست و پا میمونه گاهی... دو روز هم هست که صدای "ماما " و "بابا " از خودش در میآره!
1 آذر 1395

دو تا بچه !!

سخته وقتی دو تا هستن! اگه مامانم نبود........                 عملا نمیتونستم! امروز کوچیکه 4 ماهش تموم شد و 3 هفته هست بزرگه 4 سالش! تا باشه از این 4 ها... ما 4 تایی ! هامون 4 ماهه ! نیلیا 4 ساله ! انشالله 400 سال!
5 آبان 1395

هامون

اینم گل پسرم "هامون"  که 5 تیر ساعت 1.35 ظهر با وزن 3480 دنیا اومد... ...
10 تير 1395

یک هفته

هفته دیگه این موقع گل پسری " هامون " تو بغل من و باباشه.... روزای آخر.... خیلی خوبه ولی حیف که تموم میشه... نیلیا گلم هم خیلی کم موند تا بغل کردن عروسک کوچولوش... داداشش... سلامت باشن هر دو تا کوچولوهام......  
29 خرداد 1395

و اما...

سلام بر همگی!!.... گفته بودم که نینی دوممون پسره... اسم این گل پسرمون رو گذاشتیم " هامون "  هامون گل الان حدودا 30 هفته تمامه که تو دل منه و تقریبا دو ماهی به تولدش باقی مونده که قراره همکاری کنه و فیکس حداقل دو ماه بمونه اون تو... تا مامان امتحانای خردادشو بده... از اولی خودمون بگیم.. نیلیا خانوم که یک مدتی همکاری کرده بود و رفته بود تو اطاق خودش لالا کنه دوباره برگشت خورد تو اطاق ما ... تخت اطاق مهمان رو هم آوردیم براش تا تخت قبلیش بشه تخت نوزادی جناب آقای هامون ! و به این شیوه شد که قراره اطاق ما تخت 4 نفره بشه!! بقیش هم در همین حد که بریم تو اطاق و بیرون بیاییم! نیلیا خیلی عاشق داداششه..فعلا تو شکمم که اینطور ا...
3 ارديبهشت 1395

پرده برداری از جنسیت نینیمون...

بالاخره این نینی عزیزمون هم راز دلش (!) رو فاش کرد و بعد از یک سونو گرافی 10 دقیقه ای و با تلاش دکتر عزیز پاهاشو باز کرد و فهمیدیم که قراره نیلیا صاحب یک داداش کوچولو بشه... مبارکمون باشه!!!!!!!!!
5 اسفند 1394

تکون های دومی

سلام... الان تو ماه چهارمم و تکون های نینی هم 2-3 روزه مداوم شده... دکتر که رفته بودم احتمال داد دختر باشه ولی با اطمینان نگفت.. حالا یک گل تو دلم دارم یک گل تو خونم که هر دو تا تو قلبمن... دوستتون دارم.......
23 دی 1394