تاریخ تولد نیلیا جونم...
سلام گل دختر مامان...
امروز آخرین ویزیت دکترمون بود... معاینه کرد ( یه خورده درد داشت ولی تحمل مامانی زیاده! )...
گفت دهانه رحم 2-3 سانتی بازه و میتونه حتی امروز هم زایمان کنه...
ولی تاریخ زایمان رو انداخت همون تاریخی که دوست داشتم... 12 مهر 91 چهارشنبه...
قرار شد 8 صبح باشم بیمارستان شفا...
گفت البته تا اون روز ممکنه دردت بگیره... اگه گرفت برو بیمارستان.... امیدوارم همه چیز طبق برناممون پیش بره...
در مورد بیحسی و بیهوشی هم ازش پرسیدم..گفت بیهوشی واسه خودت بهتره بی حسی برای بچت بهتره.... هر کدوم دوست داشتی..گفت اگه غذا بخوری بی حست میکنیم اگه غذا نخوری و ناشتا باشی بی هوش...
حالا یه 2 روزی وقت دارم فکرهامو بکنم... میدونم سلامتی تو خیلی برام مهمه ولی از بی حسی میترسم..از استرسی که ممکنه موقع عمل بیاد سراغم..از سردردی که برای بعضی ها پیش میآد...
از یک طرف بی حسی اون خماری های بیهوشی رو نداره..تو بی حسی و میتونی تولد کوچولوتو ببینی.... واس دارم وسوسه میشم که اولین نفری باشم که میبینمت... احتمالا بیخیال بی هوشی میشم و میرم واسه بی حسی...
خلاصه که 3 روز مونده به در آغوش گرفتن تو...
قربونت بشه مادرررررررررررر..........