نیلیانیلیا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره
هامونهامون، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

روزهای خوبی که خواهم داشت...

باز هم بی خبری!

1391/7/3 18:05
نویسنده : ساحل
394 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نیلیای مامان...

امروز بودیم دکتر...

باز هم این دکتر من تاریخ خاصی برای اومدن فرشتمون نداد!...

از مامان پرسید که درد داره..مامانی گفت نه...گفت پس معاینه رو میزارم برای هفته بعد و اون موقع بهت تاریخ میدم...

بهش گفتیم یعنی نمیشه بهمون زودتر نوبت زایمان اینا بدین...گفت وقتی مامانی اینقدر سرو مر و گنده نشسته واسه چی ؟!... این مشکلی نداره فعلا صبر کنین...

خوابوندمون تو آب نمک!...هه....

مامان دارم کم کم نگران میشم که یه وقت خدای نکرده طوریت نشه...

فقط یه چیزی مامان این هفته دکتر سه شنبه و چهارشنبه نیست یه وقت به سرت نزنه بیای.... البته دکتر میگفت نه بابا...این طوریش نمیشه! هه....

بزار همون موقعی که دکتر تعیین میکنه بعد معاینه ( وای که میترسم از این!! ) اون موقع بیا که همه چیز طبق برنامه پیش بره....

من فدات مامان.......

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

ادی
3 مهر 91 22:43
دیگه داری کم کم صدای پای نیلیا میاد.
قربونش برم الان چمدونش رو بسته و اماده پرواز به این دنیاست. فقط مونده خدا بیلیطش رو از مقصد شکم مامان به بغل مامان صادر کنه. بووووووووووووووووووووووس


این وسط گمرک گیر داده!! نه ؟؟
واقعا ادی... یه حس خاصی دارم... نمیدونم چیه..از یک طرف میترسم از مادر شدن و از یک طرف اشتیاق در آغوش گرفتنشو دارم...
چه خبراااااااااا دوست خوبم؟؟
روزهای شیرین
4 مهر 91 22:52
سلام ساحل جونم!
فدات بشم کاش نزدیک بودیم واست کیک میپختم!!!
اما نگران نباش میتونی یه بسته پودر کیک از سوپر بخری خیلی راحت آماده میشه کاری نداره!


الان فعلا از این کارا نکنم فکر کنم بهتره عزیزم... کلی بعدا دعوام میکنن.... آخه بعدش کمر درد میگیرم!... این یک هفته هم تموم بشه زایمان کنم یه کم جون بگیرم بعد میشینم کیک هم میپزم..
میگم فکر کن تو سرمای زمستون تو خونه گرمت با نینی و عشقت... الهیییییییی.......
آیه ی عشق
5 مهر 91 12:17
معاینه آخه برای چییییییییییییییییییییی


ببینه وضعیت بچم چطوریه..به قول منشیش ببینه بچه رسیده نرسیده..علامت زایمانی دارم ندارم و خیلی چیزای دیگه...
بیخیال شدم... خجالت نمیکشم دردو هم تحمل میکنم...
فکر کنم تو دادن زمان دقیق واسه سزارین کمکش میکنه...
ادی
6 مهر 91 21:38
عزیزم منم هستم هنوز. یه نفسی میاد و میره. یادت نره دعام کنی موقع زایمانت عزیزم. خیلی به یادتم. ایشالا زایمان راحتی داشته باشی عزیزم. بووووووووووووووووووووس.


حتما عزیزم..اگه خدا قابل بدونه....
منم همیشه به یادت هستم...شاید به کلوب نیام ولی شما بهترین دوستای من هستین...
فدات عزیزم......
نانا و نی نی جون
8 مهر 91 15:37
سلام
من خیلی وبت اومدم ولی تو هیچ وقت نیمومدی وبم
مامانی قسمت میدم به اون لحظه ای که نیلیا جون بدنیا اومد برای منم دعا کن که زودتر دلم شاد بشه


حتما عزیزم...