دختر نازم تخت دار میشه...
سلام گل دختر مامان...
خبرهای جدید ... اینکه دیروز با مامان بابایی رفتیم واست چند دست لباس گرفتیم..مامان بزرگ اصرار داشت یه چند دست هم خودش بخره که بردمش و 4 تا سرهمی و بلوز برات خریدم!هه...
این سرهمی ها و بلوزت ... سایز 1 و 2 ...
بعدشم امروز صبح نصاب کپل پا زنگ زد و اومد برامون تختتو آورد و نصب کرد... خیلی خوشگل شده.. باید فقط یک دونه تشک نوزاد-نوجوان بخرم... بعد بزارم تو تختت و روش رو تختیتو بزارم... کامل میشه و آماده ورود شاهزاده خانم... فدات بشم...این تختت نصب شده :
میخواستم اول یه اطاق دیگه تختو نصب کنم ولی گفت از در رد نمیشه ( ولی میشه..متر زدیم..!)... خلاصه تو اطاق خودمون تختتو آماده میکنیم تا تو بیای... احتمالا نظرم عوض شده... میخوام بین تخت تو و خودم یه فاصله بزارم... چون شب که بخوام بهت شیر بدم به هر حال باید از خواب پاشم..حداقل رفت و آمد بین تخت خودم و خودت برام راحتتره!...خلاصه فعلا منتظرم ببینم چی پیش میآد... یه نظر خواهی بکنم...
این روزها خیلی شیطونک شدی و تو دل مامانی غوغا میکنی... جدیدا هم به زیر قفسه سینه من فشار میآری.. نمیدونم سرته یا پاهاته .. ولی خیلی فشار وارد میکنی بهم... باید اون قدر عمودی نگه دارم کمرمو تا تو آروم بشی... به صدای بابایی هم واکنش نشون میدی و سریع ضربه میزنی... البته به حرف من و عمو و مامن بزرگات گوش نمیدی خیلی... خیلی بلایی عزیزم...
در مورد اسمت هم هنوز به نتیجه نرسیدم... دارم فعلا بررسی میکنم... هر روز از یک اسمی خوشم میآد... ببینم آخر و عاقبت چی میشه!
عاشقتم جنین کوچولوی 6 ماه و 1 هفته ای من...