نیلیانیلیا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره
هامونهامون، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

روزهای خوبی که خواهم داشت...

دختر نازم تخت دار میشه...

1391/4/25 17:06
نویسنده : ساحل
1,902 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل دختر مامان...
خبرهای جدید ... اینکه دیروز با مامان بابایی رفتیم واست چند دست لباس گرفتیم..مامان بزرگ اصرار داشت یه چند دست هم خودش بخره که بردمش و 4 تا سرهمی و بلوز برات خریدم!هه...
این سرهمی ها و بلوزت ... سایز 1 و 2  ...


بعدشم امروز صبح نصاب کپل پا زنگ زد و اومد برامون تختتو آورد و نصب کرد... خیلی خوشگل شده.. باید فقط یک دونه تشک نوزاد-نوجوان بخرم... بعد بزارم تو تختت و روش رو تختیتو بزارم... کامل میشه و آماده ورود شاهزاده خانم... فدات بشم...این تختت نصب شده :


میخواستم اول یه اطاق دیگه تختو نصب کنم ولی گفت از در رد نمیشه ( ولی میشه..متر زدیم..!)... خلاصه تو اطاق خودمون تختتو آماده میکنیم تا تو بیای... احتمالا نظرم عوض شده... میخوام بین تخت تو و خودم یه فاصله بزارم... چون شب که بخوام بهت شیر بدم به هر حال باید از خواب پاشم..حداقل رفت و آمد بین تخت خودم و خودت برام راحتتره!...خلاصه فعلا منتظرم ببینم چی پیش میآد... یه نظر خواهی بکنم...
این روزها خیلی شیطونک شدی و تو دل مامانی غوغا میکنی... جدیدا هم به زیر قفسه سینه من فشار میآری.. نمیدونم سرته یا پاهاته .. ولی خیلی فشار وارد میکنی بهم... باید اون قدر عمودی نگه دارم کمرمو تا تو آروم بشی... به صدای بابایی هم واکنش نشون میدی و سریع ضربه میزنی... البته به حرف من و عمو و مامن بزرگات گوش نمیدی خیلی... خیلی بلایی عزیزم...
در مورد اسمت هم هنوز به نتیجه نرسیدم... دارم فعلا بررسی میکنم... هر روز از یک اسمی خوشم میآد... ببینم آخر و عاقبت چی میشه!
عاشقتم جنین کوچولوی 6 ماه و 1 هفته ای من...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان جون نی نی
25 تیر 91 17:38
سلام عزیزم تبریک بابت نی نی نازت
منم یه نی نی دختر دارم توی دلم مثل مروارید توی صدف می مونه عزیزم
به ما هم سر بزن منتظر حضور گرمتون هستیم
امیدوارم دوران بارداری خوبی داشته باشی و به سلامتی دخمل خانمی بیاد بغلون


ممنونم عزیزم... انشاالله گل دختر تو هم به سلامتی دنیا بیاد...
حتما...
آیـه ی عـشـق
27 تیر 91 15:14
وووش وووش لباساشووووووووووو
ای جانِ دلم نی نی خوش تیپِ خاله
تختت مبارکت باشه عزیزدلممممم...

ساحل جونم خودت خوبی مامانی؟ همه چی روبراهه؟؟؟
کاغذ دیواری رو نمیشد بابایی تنها بزنه، خیلی سخت بود... البته دیروز واسه دیوار ِ دوم قلقِ کار دستمون اومد و تند تند زدیم تموم شد... عکسش رو گذاشتم
چه حس خوبیه
بابایی از حالا همش توو اتاق نی نیه!
میره میشینه رو زمین میگه این اتاق حس خیلی خوبی داره

من هم خوبم دوست گلم... همه چیز خوبه... میخوریم و میخوابیم و فیلم میبینیم!..نینی چی از آب در بیاد خدا میدونه!...
خوب آه سخت هست ولی برای تو سختتره..با اون شکم قلمبه چند ساعت وایسی ولی خدا رو شکر تموم شد... خیلی خوشگل باید شده باشه... الان میآم اون ور نگاه میکنم...
باباها همه نینیهاشونو خیلی دوست دارن... شوشوی من که میگه اون عشق منه... فکر کن... میگه اینقدر دوستش دارم و فکر کردن بهش احساس خوبی بهم میده..گاهی حسودیم میشه!! ...
قربونت اومدم اون ور...
ادی
29 تیر 91 23:18
بارک باشههههههههههههههههههههه خیلی خوشگله


ممنونم ادی جونمممممم......
امیدوارم خودشم بعدا خوشش بیاد...