نیلیانیلیا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره
هامونهامون، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

روزهای خوبی که خواهم داشت...

بابایی تکونتو دید...امتحانم تموم شد...

1391/3/23 16:01
نویسنده : ساحل
476 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم...

2 روز پیش یعنی 21 خرداد سر ظهر تکون هات شروع شد.. من و مامان بزرگت رو تخت خونشون دراز کشیده بودیم... مامن بزرگ جونت هم که زوم کرد رو شکم مامانی.... عاقبت تونست تکون خوشگل مامان رو حس کنه...

بابایی که سر ظهر اومد حسودیش گرفت... واسه همین مامانی خربزه خورد و دراز کشید... تو بعد از کلی ضربه های ریز بالاخره تکونی خوردی که بابایی هم تونست ببینه... خلاصه اینکه تکون هات واضح شد عزیزممممم........

خیلی ای روزها تکون هات زیاد شده..یا نه واضح شده..احتمالا قبلا هم تکون میخوردی ولی مامانی حس نمیکرد...آره ناناز مامان ؟ خیلی بهم خوش میگذره وقتی میبینم تو تو شکمم تکون میخوری...

یه چیز دیگه اینکه وقتی قند های مصنوعی میخورم معدم داغ میکنه..با شیرینی میوه ها مشکل نداری اصلا... ولی آلاسکا نمیتونم بخورم... شیرینی هم بعضی مدل ها رو نمیتونم بخورم... من که عشق شیرینی...فکر کنم تو دوست داری... جالبه ها...

امروز مامانی امتحاناتشو تموم کرد... این هم ترم 8 لیسانس مامان ... فعلا تا شهریور صبر باید بکنم بعد برم دنبال گرفتن لیسانسم..البته بهم نمیدن... چون از سهمیه منطقه 2 روزانه رفتم... باید درخواست کار بدم بهشون ... اگه نتونستن برام کار پیدا کنن باید بدن لیسانسمو... ببینم چطوریه شرایط...

خلاصه ... عزیزم امشب مامانی مهمان داره.... دایی بابایی خونه ما هستن..آش جو داریم با کباب مرغ ... تقریبا مناسبه... نمیتونه مامانی زیاد سر پا وایسه...

خیلی دوستت داریم.. هم من هم بابایی که میآد تو رو میبوسه و بغل میکنه و احوال نینیشو میپرسه...

خدایا نگهدار این کوچولوی توی دلم باششششششششششششش........

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)