نیلیانیلیا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
هامونهامون، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

روزهای خوبی که خواهم داشت...

تکون هات واضح میشه!!

1391/3/3 8:22
نویسنده : ساحل
398 بازدید
اشتراک گذاری

سلام هستی مامان....

دیروز یعنی 2 خرداد 91 تو تکونی خوردی که من میتونستم قسم بخورم خودتی.. تا حالا تکون هات مثل پرش ماهی بود ولی این یکی مثل افتادن سنگ توی آب بود ... خیلییییییییی کیف داشت ... توی اتوبوس منتظر حرکت به سمت دانشگاه بودم که این تکون ناز تو رو حس کردم ... سریع به ببایی زنگ زدم و گفتم... از اون به بعد گاهی تکون های مثل پرشت رو حس میکنم ... دیشب هم دوباره از همین تکون های خوشگل خوردی... الانم فکر کنم بیدار شدی چون زیر دلمو یه چیزی لرزوند و فعلا میتونم تفاوت قائل بشم بین تو و روده هام!! ناز مامانی...

راستی شب اول خرداد هم یه باز دیگه صدای قلب نازتو شنیدیم.. این بار با صدای بلنتری تالاپ تلوپ میکرد و خیلی دنبالش نگشتم.. همین که سونوکیت رو گذاشتم زیر دلم صدات اومد و با ذوق من و بابایی گوش دادیم... این بار 144 بار در دقیقه میزد.... الهییییییییییییییی ......

قربونت برم من فعلا برم که باید برم کلی کار دارم... راستی ببخش که دیروز این همه خستت کردم... اولش دانشگاه... بعد کلاس قالی بافی ... شب هم که مهمان داشتیم 3-4 ساعت با هم سرپا ایستادیم... خوب همکاری کردی فقط کمر درد مامانی زیاد شده بود آخراش!!....

راستی اتمام 20 هفتگیت مباررررررررررک....... نصف کل راهو اومدددددددددددددیم..........

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

ویدئوپائیز
3 خرداد 91 11:28
چقدر زود بزرگ شدیم! انگار همین دیروز بود…. اما همه سهم ما از آن روزهای خیلی دیروزتر فقط تعریف پدر و مادر و دائی و عمه و خاله است ، شاید هم چند تائی عکس رنگ و رو رفته و گاهی تا خورده که باید از بین خطهای شکست عکس ، لبخندی را از روی عکسی که لای آلبوم قدیمی و سنگین ، اسیر حصار روکش پلاستیکی شده تشخیص بدهیم. شاید اگر همان دوربینهای فکستنی ( همان فکسنی) نبود باید یکی نقاشیمان را میکشید تا امروز ببینیم که چه شکلی بودیم . صد البت که اگر نقاش ماهری بود ، پول دستمزدش را همه کس نداشت و اگر ماهر نبود تشخیص صورت واقعی چه سخت.شاید تعریف دیگران و تصور خودمان بیشتر اثر گذار بود تا تشخیص از روی نقاشی یک نقاش نابلد. اما خوش به حال بچه های امروز که دوربینها اگر چه برای سی سال بعد فکستنی اند اما باز هم بهتر از عکسهای ماست. خوش به حال بچه های امروز که اگر بعدها میبینند ، دستکم به اندازه ای که میخواهند نمای صورتشان را بزرگ میکنند تا حتی ریزه کاری های خلقت خدا را انگار که همین حالا جلویشان نشسته ببینند. آخ که چه میکند این تکنولوژی. با نوشته های بالا میخواستم یادآوری کنم که اگر الآن هم ما برای بچه ها این کار رو نکنیم اونها بعدا همین حس رو خواهند داشت. البته یکی از راههائی که تازه در حال انجامش هستیم در همین زمینه است. ساخت فیلمهای کوتاه از عکسهای زیبا. برای دست گرمی بد نیست سری به این سایت بزنید و اگر ایده ای داشتید بگید تا براتون انجام بشه و یا حتی میتونید به ما اعتماد کنید و از ایده های خود ما استفاده کنید. fallvideo.viablog.ir
ادی
5 خرداد 91 13:43
خدا برات حفظش کنه . چه خوبه میای لحظه به لحظه مینویسی.دوستت دارم مواظب خودت باش


قربونت عزیزم.. منم خیلییییییییییییییییییی دوستت دارممممممممممم.......
ماه هفت آسمان
5 خرداد 91 17:34
سلامممممم ساحل
مرسییییییی از تبریکت
این هم لینک ویدئو... تقدیم به مامان ساحل http://www.aparat.com/v/ea31be4c2744cd23349272218f61606c206115


اینجا هم دانلود نداره ها... ولی مرسی...سعی میکنم یه جوری دانلود کنم.. آخه کامپیوترم جاوا نمیخونه..هر کار هم میکنم نصب بشه نمیشه!!هه...
ماه هفت آسمان
5 خرداد 91 17:37
وای چه خوووووووووووووب... نی نی خیلی فعالی داریییییییییی چون نی نی من هنوز تکون نخورده تنبللللللللل
مبارک باشه 21 هفتگیت
چقد زود گذشت ساحل... نه؟
یادته میگفتی نی نی قد نخودفرنگیه و اون سایت رو بهم معرفی کردی؟


آره ... ولی نگران نباش... احتمالا یه خورده دیگه تکون میخوره... تازه به وزن نی نی هم ربط داره.. نی نی من تپلیه احتمالا !!....
خیلی زود گذشت..بیشترش رفت کمر موند.. خدا کنه تو بقیش هم مشکلی نداشته باشیم......
بووووووس......
ماه هفت آسمان
6 خرداد 91 10:56
آها واسه دانلود میخوای؟
فکر کنم اگه عضو سایت آپارات بشی میتونی دانلودش کنی
پس خود ویدئو رو نتونستی ببینی نه؟
فوقش برات ایمیلش میکنم که بریزی توو موبایل ببینی

ساحل امروز وقتی بیدار شدم یه چیزی حس کردم... تابلو بود نی نیه...
این رو هفته ی قبل هم احساس کردم اما فکر کردم توهم زدم و اشتباه میکنم...
میدونی چه جوریه؟ انگار با پاش محکم شکمم رو دو باره پشت سر هم فشار داد...
احساس کردم اگه به شکمم نگاه میکردم حتما میتونستم ببینم!!!!!!
مثل انگشت زدن بود... خیلی واضح و محکم
دردناک هم نبود...
از اون موقه وقتی دراز میکشم گاهی انگار حباب می ترکه!!! ولی این تیر کشیدن نمیذاره درست تمرکز کنم


آره واسه دانلود میخوام.. پس میلمو برات مینویسم بفرستیش : javoonha@yahoo.com
والله نی نی من در اون حد هیچ وقت تکون نمیخوره... فقط گاهی مثل پرش پلک میمونه یا افتادن سنگ توی آب... فشاری بهم وارد نکرده تا حالا.... شاید نی نی تو شیطون تر از مال منه که لگد هاشو زودتر شروع کرده... ولی تبریک میگم... به هر صورت هر حرکتی که قبلا نبوده از جانب اون فسقلیه که داره واسه خودش اونجا شیطونی میکنه و بقیشو ما باید تحمل کنیم... مثل گرمااااااااااااااا......
منم جدیدا داره شکمم تیر میکشه ... نمیدونم چم شده تا حالا نبود... ولی همین الان صدای قلب نی نی رو گوش دادم خیالم راحته اون خوبه... خیلی واضح شده صدی قلبش...یه دور گوش کن متوجه میشی چی میگم!!....