نی نی ناز ما...
عزیز دلم سلام...
میدونم خیلی وقته ننوشتم ولی خوب بعد اون خیلی اتفاقات زیادی نیتاد که بخوام بنویسم...
تو هنوز تو دل مامانی تکون به اون واضحی نخوردی.. چند باری هم که حس کردم مطمئن نبودم از تو نانازم هست یا دل و روده مامانی به هم میپیچه...
راستی تا چند روز دیگه تو 4 ماهت هم تموم میشه...... هورااااااا.......
مامانی 30 ام میره پیش دکتر راد که بابایی بتونه بیاد تو و تو رو ببینه و دکتر راد هم چک کنه ببینه وضعیتت چطوریه و جنسیتت رو به طور قطعی بهمون بگه.. اون موقع 19 هفته و 3 روز میشی.. دیگه فکر کنم جنسیتت واضح بشه...
راستی دل مامان ، 2 شب پیش همه مانتوهامو آوردم بیرون... بین حداقل 15 تا مانتویی که داشتم فقط 3 تاشون هنوز اندازمن.. دیگه باید فکر لباس بزرگتر واسه خودم باشم.. شکم مامانی داره کم کم خودشو نشون میده.. ولی خوب چون مامانی چاقه خیلی واضح نیست اگه کسی ندونه ... فقط همین قدرو میدونم که مانتوهام یا دکمه هاش به هم نمیرسید یا وقتی بسته میشد کشیده میشد !! هه هه !....
1.5 ماه مونده از دانشگاه مامانی..درسهاتو خوب یاد گرفتی دل من ؟؟!! ... فکر کنم تو هم از بعضی از درسهامون لذت میبری چون مامانی با تمام وجودش اونها رو گوش میده... آفرین نی نی ناز من...
راستی بزار عکس امروزت رو بزارم خودتم لذت ببری از بزرگ شدنت:
دوستت داریییییییییم زندگی مااااااا...........