نیلیانیلیا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره
هامونهامون، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

روزهای خوبی که خواهم داشت...

نیلیای برج 5 !

1392/5/29 23:03
نویسنده : ساحل
385 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازم....

امشب یک دوست به دوستات اضافه شد.... پسر دوست مامان امروز به دنیا اومد...

خیلی وقت نمیشه که تو هم پا به این دنیا گذاشتی و ما رو شاد کردی... الان 10.5 ماه میگذره... 10.5 ماهی که هر روزش با تو شروع میشه و با تو تموم میشه....

الان تو راه میری...نمیتونی بودی ولی کاملا راه میری... خبری از چهار دست و پا نیست...

وقتی میگیم مثلا فلانی کو میگی " دفت" و کف دست راستتو کج میکنی!!

هر چیزی میخوای به اون اشاره میکنی و میگی " دَ !" ...

گوشی و هر چیزی رو زیر گوشت میگیری و به حالت تلفن باهاش رفتار میکنی...

عاشق دوچرخه هستی... بابا بزرگت بهت یاد داده..روی دوچرخه بزرگ سوارت میکنه و دورت میده...

غذای سفره میخوری... مثلا تخم مرغ رو دوست نداری مگر حالت املت..از ترشی جات هم خیلی خوشت نمیاد و برعکس عاشق شیرینی هستی...

شب ها بین 10.5 - 11 میخوابی و بین 8-8.5 اکثرا بیدار میشی...

بین میوه ها هم عاشق سیب و موز و گلابی هستی...

کباب هم خیلی دوست داری مخصوصا کباب کوبیده که خودمون دستی درست میکنیم و نوش جونت میکنی...

بازی جدید هم یاد گرفتی..بالشت رو بلند میکنی و خودتو رو بالشت پرتاب میکنی...

عاشق عکس نینی هستی و وقتی میبینی کلی میخندی و کیف میکنی... بهت میگیم نینی تو هم پشت سر ما تکرار میکنی " نی نی "...

یک روز هم بردیمت پارک و تاب و سرسره بازی کردی..عاشق سرسره بودی!!

تو بازار جدیدا دستتو میگیریم و همراه ما تاتی میکنی... اینقده لذت بخشهههههههه......

راستی یک دندونت کاملا بیرون زده دومی هم داره بالا میآد... آش دندونیت به امید خدا این ماه...

فعلا چیز دیگه یادم نیست... عکس هم بعد میزارم..

دوستت دارییییییییییییم .......

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله مریم
25 شهریور 92 17:46
جان دلمه ..............
می دونستی منم تخم مرغ دوست نداشتم؟


فقط املت!
خاله مریم
25 شهریور 92 17:50
عزیزم ؟
امتحان ارشد داده بودی ؟
نتیجه اش چی شد ؟



قبول نشدم...
ولی سراسری دوباره کنکور تجربی دادم... آزاد پرستاری میخوام بخونم !!
خاله مریم
28 شهریور 92 14:55
منم فقط املت ،
جدّی ؟؟
چرا ؟ دوست داری نرس بشی ؟

کجا به سلامتی ؟
خیلی خوشحال شدم ، مبارکه


رفتیم تبریز عزیزم... صبح برگشتیم...