نیلیانیلیا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
هامونهامون، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

روزهای خوبی که خواهم داشت...

نیلیای وروجک ما...

1391/7/24 10:36
نویسنده : ساحل
382 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی...

میخوام یه خورده از تو و عاداتت بنویسم...

- وقتی گرسنته و شیر میخوای همین که اومدی بغل مامانی خودتو کج میکنه و آروم آروم با دستای کوچولوت خودتو میرسونی به سینم و از وی لباس اونو میگیری و شروع به خوردن میکنی... تا مامانی بفهمه که شیر میخوای..یا اینکه کل مشت دستتو فرو میکنی تو دهنت و ملچ ملوچ میدی.... اگه بهت توجه نکنیم در نهایت جیغی میزنی که بیا و ببین... چون تو کلا دختر آرومی هستی ما میفهمیم که یه مشکلی هست وگرنه اگه شکمت سیر باشه حتی بیدار هم باشی با چشاش خوشگلت زل میزنی تو چشای ما ...

- الان دو روزه که گاهی وقتی میخندی خنده هات صداداره...هنوز نتونستم از این خنده هات فیلم بگیرم ولی دل مامانی رو با این خنده هات بردی...هنوز بابایی هم این خندتو ندید.... تو خواب یهویی انگاری قلقلکت دادن لبخند مزنی و یهو با صدای بلند هه هه سر میدی.... مامان به قربونت بره...

-دستای پر زوری داری..هر وقت میخوام بهت شیر بدم از یکی میخوام که بیاد و اون دستت که نزدیک سینم قرار میگیره رو بگیره تا بتونم کنترلت کنم وگرنه کل هیکل آدمو تکون میدی... به کی رفتی اینقدر زور داری؟

- گاهی سرتو نگه میداری و شق وایمیسی... اون وقت ما ذوق میکنیم... بیشتری مقداری که تونستی سرتو نگه داری حدود 15 ثانیه بود که من و بابایی با ذوق تو رو نگاه میکردیم...

-الان 2 شبه حداقل شب ها تنهایی با بابایی تو رو نگه میداریم و انصافا خیلی همکاری میکنی..حدود 1-2 شب میخوابی تا 5-6 صبح... رکوردو مروز شکوندی... 1 خوابیدی تا 7 صبح!.... شکمت سیر بود ها... آخه قبلش از 3 بعد از ظهر نخوابیدی درست و حسابی و همش تا خود 11-12 شب شیر خواستی...شکمت درد گرفته بود که در نهایت رو شکم خوابوندیمت و آروم آروم به پشتت زدیم تا خوابت برد...

-دستتو فرو میکنی تو چشمت و دردت میگیره.... چشمت هم یه خورده حساس شده و آبریزش داره... دیروز کشف کردم تازه که خودت مقصری که چشمت حساس شده.... مامان فدات بشه ناخونتو کوتاه کردیم که خودتو چنگ نزنی نمیدونم چیکار کنم که انگشتتو نکنی تو چشمت!

اینم یه عکس جدید از نیلیای ما دیروز وقتی نمیخواست بخوابه و چشای نازش باز بود:

 

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

mina
24 مهر 91 16:03
bayad dastkesh ya jorab to dastesh konin ta khudesho chang nazane


دلم میسوزه وقتی دستکش میزارم تو دستش...آخه میگن خود شناسی بچه ها از دستهاشونه...
ادی
27 مهر 91 14:12
وای ساحل قربونش برم. چه جیگری شده ماشالله. این چیزا رو که نوشتی دل منو برد وای به حال دل توووووووووووووووووووو


وای ادییییی...گاهی منو دیوانه میکنه ...میزنم زیر گریه!
ولی گاهی عاشقشممممممممممم.........
آیه ی عشق
1 آبان 91 13:45
سلام سلام
قربوووون دلت برم من رفیق بامرامم
ای جانم نیلیای خاله
چه خوب که شب میخوابه! رایان که خوابش سبکه... شیر هم که هر 1 ساعت 60 سی سی میخوره با اینکه بعدش هم بالا میاره اما اگه بهش ندم غوغا به پا میکنه
چای و نوشابه بخاطر کافئینش نی نی رو بدخواب میکنه
رایان هم دقیقا مثل نیلیا انگشت توو چشم و چال خودش میکنه ههههه بخاطر همین دیگه اکثرا قنداقش میکنم...
دخملی جیگری رو ببوس
روزای سختی رو داریم میگذرونیم... امیدوارم نوزادیشون به خوشی سپری بشه

راستی نمیدونی دمای اتاق چقدر باید باشه؟؟؟ یه روز رایان رو اینقد می پوشونم که خیس عرق میشه، یه روز کمتر تنش میکنم پی پی ش سبز میشه
کلافه شدم


فدات بشم لیلا جونم...
جدی میخوره این قدر؟ نیلیا هر 3-4 ساعت این قدر میخوره...هر شیر کاملی بخوره 3-4 ساعت میخوابه...
من که فقط ناخونشو میگیرم..باید یاد بگیره به خودش آسیب نزنه...
میگم شاید رایان هم دوست داره تو تخت شما بخوابه...جدیدا نیلیا تو تخت ما میخوابه بعد میزارمش تو تخت خودش...
خیلی سخته ولی سعی میکنم حداقل غروبا آهنگ گوش بدم آروم بشم...
من دماشو بین 25-27 نگه میدارم... پوششش هم یه ملافه سبک چون گرماییه...
رومینا
1 آبان 91 20:15
اول از همه باید به فرشته نازم تبریک بگم که اومده زمینی شده خیلی ناز و خواستنی هست. مامانی اسم نازی هم براش انتخاب کردید. به وبلاگ رادوین منم سر بزنید