خریدهای نی نی ما
سلام عسلی مامان...
دوربین دوباره دستم رسید از خریدهایی که تا حالا بعد اون چند تا کردیم برات عکس رفتم..نمیدونی با چه عشقی خرید میکنیم ما!...
این پاپوشت ... به علاوه یک دونه جوراب ... با 3 تا شلوار که مامان بزرگت ( مامان مامانی ) برات دوخت...
اینها هم دو دست بلوز و شلوار واسه نانازم که مامانی و بابایی خوششون اومد و مامان بزرگت ( مامان بابا ) برات خرید...
اینم یه دست لباس که بابایی از رنگش خوشش اومد وقتی خریدیم دیدیم جنسش خیلی خوب نیست ولی برای 2 بار پوشیدن می ارزه!...
این دو تا رو هم امروز خریدیم برات که وقتی یکی تو نانازو بغل میکنه لباست کنار رفت دستشون به پوست ناز تو نخوره که پوستت اذیت بشه مامانی من... باید یه چند تا دیگه بگیرم از اینا ... اون سفیده سایزش 1 هست ولی من فکر میکنم به 0 بیشتر میخوره و اون یکی 2 هست که خوب به اندازه 2 هست به نظرم.. سایز 1 خوب نداشت و من و بابایی هم که نمیخواییم هر بار بیشتر از 1-2 چیز تو بازار بگیریم... اینجوری لذت خرید برای تو همیشه هست... نه مامانی؟
راستی نانازم دیگه انگار ی داری میآی بیرون لگن مامان.. آخه تو رو کامل حس میکنم زیر دلم... هنوز به قول بابابزرگ مامانی نجنبیدی.. آخه امروز بابابزرگم ازم پرسید بچه جنبید ؟ گفت نه زوده..تازه 2.5 ماهمه... اونم گفت آره زوده .. فکر کردم 3-4 ماهته!!.. هه .. آخه اولین نوه پسریش میشه...
خلاصه این بود ماجرا... ما هنوز دید و بازدیدهامون تموم نشده و یه سری فردا هست... آخه امروز حوصله دید و بازدید نداشت مامانی رفتن مامان و بابا و عمو جونت بیرون خوش گذروندن!...
خوب مامان خستست... بره کم کم بخوابه.. نماز هم که جیدا دارم یکی در میون میخونم... امیدوارم خدا ببخشه مامانی رو که گاهی حوصله نمازشو هم نداره...
ناناز منی...
بوس واسه عزیزم.........