نیلیانیلیا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره
هامونهامون، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

روزهای خوبی که خواهم داشت...

21 فروردین

1393/1/21 11:30
نویسنده : ساحل
720 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مادر ...

اول چند تا داستان جالب!:

- یک روز داشتیم از عید دیدنی قائم شهر برمیگشتیم و تو تو ماشین شیر میخوردی... مامانی بهت میگه نیلیا خوشمزست ؟ شیرو ول میکنی میگی " به به به به "

- شمارش بلدی!! نه در اون حد.... اعداد 2 و 4 و 6 و 9و 10 رو میگی ... من میگم 1 تو میگی 2 ... بعد میگم 3 ... گاهی جواب 4 رو هم میدی ... اگه ندادی میگم 4 ... میگم 5 ... تو میگی 6 ( البته بعد 2 دیگه همش میگی 6 تا برسیم به 6 ! ) ... بعد 7 و 8 رو من میگم... تو میگی 9 ... دوباره من تکرار میکنم 9 و یهو میگی 10 و بعد دست میزنی و ما هم همراهیت میکنیم که یعنی نیلیا تا 10 شمرد!...

17 فروردین واکسنتو زدیم.. دردت اومد ولی خوب عوارضی نداشت برایت... دو تا تو پات و یکی خوردنی... یک کم تب داشتی ولی خوب با استامینفن بالا نرفت و الان هم خوبی... تا بهت میگیم نیلیا کجاتو آمپول زدن ؟ شلوارتو میکشی پایین و جاشو نشونمون میدی و بعد باید جاشو برات بوس کنیم تا خوب بشه...

وزنت هم 11700 و قدت 80 بود... بهداشت که راضی بود... میگفت فقط دفعات غذا دادنتو 10 بار در روز بکنم... من بهت غذا میدم ولی تو اکثر اوقات رو نمیخوری...هر 1 ساعت من برات یک چیز میآرم بخوری که مامانی!!

چند روز پیش جو گیر شدم که پوشکت نکنم... 2 ساعتی بدون پوشک میچرخیدی و هر 10 دقیقه ازت میپرسیدم جیش داری یا نه.. تو میگفتی نه... بعد 1 ساعت دیدم ساکت شدی تا بیام بگم نیلیا جیش داری زدی... عیب نداره... جدیدا  گاشوتو دوست داری میخوام عادتت بدم که جیشتو بگی... الان تا میزنی میگی جیش ولی باید روت کار کنم تا 2 سالت بشه پوشکتو بگیرم...

12 فروردین تولد بابات و 1.5 سالگی تو بود... یک لباس خوشگل روز قبلش برامون از مکه سوغات آوردن که پوشیدم تنت و کلی هم باهاش رقصیدی...اینم گل مامان :

به فرهنگ لغاتت چند تا کلمه جدید اضافه شده ... اینها اونهایین که جدیدا خیلی میگی نمیدونم قبلا هم نوشتمش یا نه ! :

عمو مممود ( عمو محمود ) - تاپ تاپ ( تاب تاب ) - اباب ( کباب ) - چرخ ( دو چرخه و هر چیزی که میچرخه!! ) - بها ( بهار ) - دو تا -  اشب ( اسب )

مشکل داری تو کلماتی که توش "س" داره... مثلا بهت میگیم بگو سپیده اصلا نمیگی ... نمیدونم ببینم بزرگتر شدی این مشکلت حل میشه یا نه...فعلا همین قدر که بالای 30 تا کلمه بلدی خودش کلیه چون تو بهداشت اصل بر اینه که 3 تا کلمه رو بتونه بگه!!

تو فهمیدن مشکلی نداری... تقریبا هر چیزی که میگیم سریع میفهمی...

عاشق پارک و به خصوص تاب بازی هستی...

بهت میگیم نیلیا کجا میری ؟ میگی " شهر " .... میگیم شهر بری چیکار کنی ؟ میگی " تاپ تاپ " ...

فعلا چیز دیگه ای یادم نیست...

اینم نیلیای من تو سیزده به در خونه مامانی :

 

پسندها (1)

نظرات (3)

ستاره خوشبختی
8 اردیبهشت 93 21:59
سلاااااممممم ساحل جوننن خوبی عزیزمم.امیدوادم منو شناخته باشی..تو جز اولین نفرات کلوپمون بودی که مامان شدی..من تازه نی نیم تو دلمهه دخترت ماشالله چه بزرگ شدههه..عززیزممم.چه خوب که مداوم تو وبلاگت مینویسی
ساحل
پاسخ
ستاره آرهههههههههه.......یادمه تو رو.... مبارکت باشه ... انشالله به سلامتی قدم رو زمین بزاره... من خیلی وقته گم کردم کلوب رو خیلی هم دنبالش گشتم که بتونم از همه بچه ها خبر بگیرم..شادی... سمانه ... طنین .. یاس ... تو ستاره ... ولی خوب پیدا نکردم ... من فقط از احوال ادی خبر داشتم و دارم... امیدوارم همه بچه ها مامان شده باشن... بهشون سلام برسون...
ستاره خوشبختي
9 اردیبهشت 93 10:25
مرسي عزيزم اسم كلوپ هست روزاي آخر انتظار ما چند نفر http://old.ninisite.com/clubs/detail.asp?clubID=21209 شادي هنوز منتظره ..طنين پسر داره..ياسي دختر داره..سمانه رو نميدونم قربونت..
ساحل
پاسخ
انشالله که این ماه آخر انتظار شادی باشه...
خاله مریم
21 اردیبهشت 93 14:56
عزیزم .. تولد همسر و یک و نیم سالگی فرشته کوچولو مبارک باشه ......... چه عکس خوشگلی ......... خاله فدا