نیلیا 1392
سلام مامان..
فکر کنم بی خبری ازت بس باشه....
6 ماهگیت رو هم پشت سر گذاشتی و به خاطر عروسی حسام ( پسر خاله و پسر عموی مامانی ) فعلا از واکسن قصر در رفتی.... تا 17 ام شنبه که ببرمت واسه واکسن و چکاب 6 ماهگیت..... انشاالله این بار هم بی دردسر تموم بشه...
ازتو میگم...
از دیروز میتونی 1 قدم چهار دست و پا برداری ولی بعدش میخوری زمین و ادامه حرکت میشه سینه خیز...
خیلی راحت میشینی...
با اسباب بازی ها بازی میکنی..البته همشون در نقش خووراکی ان برات...
غذای کمکیتو خوب میخوری و دوست داری...
عاشق میوه هستی... مخصوصا موز و جدیدا توت فرنگی...
زود به زود تشنت میشه و آب میخوری...
اینقدر دلبر شدی که نمیدونیم چطوری از پس نازت بر بیاییم...
راستی خیلی سریع از هر چیزی میترسی...بغل هر کسی نمیری.... اگه به لپت دست بزنن گریت میگیره....
در نهایت مامان عاشقتهههههههههههههههه.............
اینجا بغل مامانی.......