پیشرفت های دخترم...
سلام!...
ساعت 3 نصف شبه..تازه شیر خوردی و تو جا خوابیدی...
دیروز صبح تو ماشین وقتی داشتیم میرفتیم بابل برای کارهای فارق التحصیلیم... وقتی اومدم بهت شیر بدم برای اولین بار قهقهه زدی... منم مات و مبهوت فقط تماشات کردم... اینقدر زیبا قهقهه زدی تا سکسکت گرفت!...
2-3 روزه میتونی دستاتو به هم برسونی... که جزو مراحل پیشرفته ولی نمیدونم برای چی!...
هنوزم شیر خشک به زور میخوری... الات بیشتر از 60-70 سی سی در روز نمیتونم بهت بدم... با خوردن مایعات فراوون سعی در جبرانش با شیر خودمو دارم...
خیلی راحت میتوی از پشت به این ور و اون ور غلت بزنی... هنوز از پشت به شکم و برعکسشو نمیتونی و وقتی رو شکمت میزاریمت غذاب الیمه برات!
گاهی سر و شونه هاتو بالا میآری و وقتی دستتو میگیریم قبل اینکه بشینی پا میشی میایستی...
وقتی بیداری علاقه ی به دراز کش تو بغل بودن نداری و کاملا 90 درجه باید بشینی...
فعلا همینا یادمه...
عکس هم تو دوربینمه... فعلا فرصت نیست..تو پشت بعدی عکس این روزگار رو میزارم...
بوس!