نیلیانیلیا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره
هامونهامون، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

روزهای خوبی که خواهم داشت...

داستان زایمان من

1391/7/14 22:27
نویسنده : ساحل
5,031 بازدید
اشتراک گذاری

سلام...

فقط میخوام یه توضیح مختصری بدم از زایمان خودم.. چون به طور کامل تو دفترت نوشتم...

یک شنبه معاینه شدم که تاریخ زایمان رو بهم 12 مهر چهارشنبه دادن... شب چهارشنبه بعد خوردن یک لیوان شیر عسل و یک بشقاب سوپ بابا پز دیگه چیزی نخوردم...

ساعت 7.5 از خونه به سمت بیمارستان شفا حرکت کردیم. بعد از پذیرش بهم گان دادن که پوشیدم... بعدش سوند رو بهم وصل کردن که اصلا درد نداشت و با ویلچر منو بردن اطاق عمل... محیطش شلوغ بود ولی آدم میترسید!!... فشارمو که گرفته بود شده بود 15 رو 8 !... میگفتن استرس اطاق عمله..طبیعیه!

مسئول رویان هم اونجا آماده بود تا بعد دنیا اومدن نیلیای نازمون خون بند نافش رو بگیره...

بعد مسئول بیهوشی اومد و یک آمپول تو آنژیوکت من تزریق کرد و من از این عالم رفتم!

چشمامو که باز کردم فهمیدم تو یه اطاق دیگه هستم...آخه رنگ در و دیوارش فرق میکرد... ازشون پرسیدم و گفتن تو ریکاوری هستم...یه مقدار که بیهوشیم از بین رفت منو به بخش منتقل کردن و دو تا پرستار اومدن و شکممو فشار دادن... از دردش نمیگم چون قابل وصف نیست ولی باز هم تونستم تحمل کنم !

ساعت 11.5 -12 صبح بود حدودا که نیلیای منو آوردن ... از دیدن موجودی که تو دلم 9 ماه بزرگ کرده بودم گریم گرفت.. حقیقتا گریه کردم... تو بغلم آروم گرفت...

نیلیای نازم ساعت 9:45 صبح دنیا اومد...

تا صبح روز بعدش ناشتا بودم و صبح ساعت 6 بود که اومدن سوند رو در آوردن ..یک قلپ آب میوه بهم دادن و از رو تخت بلندم کردن...

ساعت 11 صبح روز بعد هم رفتیم دنبال کارهای ترخیص و ساعت 12 ظهر 13 ام مهر اومدیم خونه...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

نایسل
15 مهر 91 0:47
چشتتت روشن گلم چقدر خوشگلههههه


فدات...
آیه ی عشق
16 مهر 91 18:08
چه مختصر و دوست داشتنی
باز هم تبریک میگم ساحل


قربونت بشم لیلا جون...
الی
16 مهر 91 23:22
وای ساحل جون مبارک باشه عزیزم چشمت روشن روی ماه نیلیا جون رو ببوس از طرف من


حتما عزیزم...
آیه ی عشق
17 مهر 91 20:43
ساحل چشم رایان رو با چی ببندم؟؟ لاله میگه چشم بندش باید سیاه باشه!
بعد اینکه پوشکش کنم؟؟؟ هر پوشکی؟


من از بوفه بیمارستان چشم بند خریدم... برو بخر از بوفه راحتتره...
پوشک باشه ...مهم نیست چی!
یک دوست
19 مهر 91 18:28
سلام با تشکر از وبلاگ زیبا و پر مهر شما اگر دوست دارید تو زندگی خودتون و کودک ناز و زیباتون کار های خلاقانه و شگفت انگیز انجام بدین اگر دوست دارید یکی از زیباترین و به یادماندنی ترین خاطرات رو توی زندگی خلق کنید حتما یه سر به سایت ما بزنید www.shahrekhatere.com چیزهایی برای شما داریم که تا حالا مشابه اونارو تو ایران ندیدید
ادی
20 مهر 91 16:37
خدا رو شکر که اذیت نشدی عزیزممممممم