نیلیانیلیا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره
هامونهامون، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

روزهای خوبی که خواهم داشت...

نیلیا 1392

سلام مامان.. فکر کنم بی خبری ازت بس باشه.... 6 ماهگیت رو هم پشت سر گذاشتی و به خاطر عروسی حسام ( پسر خاله و پسر عموی مامانی ) فعلا از واکسن قصر در رفتی.... تا 17 ام شنبه که ببرمت واسه واکسن و چکاب 6 ماهگیت..... انشاالله این بار هم بی دردسر تموم بشه... ازتو میگم... از دیروز میتونی 1 قدم چهار دست و پا برداری ولی بعدش میخوری زمین و ادامه حرکت میشه سینه خیز... خیلی راحت میشینی... با اسباب بازی ها بازی میکنی..البته همشون در نقش خووراکی ان برات... غذای کمکیتو خوب میخوری و دوست داری... عاشق میوه هستی... مخصوصا موز و جدیدا توت فرنگی... زود به زود تشنت میشه و آب میخوری... اینقدر دلبر شدی که نمیدونیم چطوری از پس نازت بر بیا...
15 فروردين 1392

نیلیا

نیلیای مامان... این روزها 4 دست و ا ایستادنت عالی شده... راحت میایستی... بعد سرتو به جلو پرتاب میکنی و یه خورده جلو میری...   سینه خیز هم که اکثر اوقات!! ... غذای کمکی خوردنت هم که گفتم خوب شده..اینجوری: داری آب عدس میخوری!!   سال نو هم که در پیشه... پست بعدی نیلیا و نوروز خواهد بووووووووووووود........ ...
29 اسفند 1391

چار دست و پا ...

دختر نازم... این روزها علاوه بر اینکه میتونی بگی " ماما " و " بابا " و فکر میکنم جدیدا میدونی که این کلمات معنیشون چیه... سعی میکنی چهار دست و پا بایستی... اینجوری: هنوز نمیتونی سرتو بالا نگه داری ولی هر روز داری بهتر این حرکت رو انجام میدی...این یعنیییییییییی........ تا آخر فروردین دیگه میتونی چهار دست و پا بری...   عسلم میتونه با یک کمک کوچولو بشینه و گاهی حتی در حد چند ثانیه بی کمک میشینه..اینجوری: من فدای مهارتهای حرکتیت بشممممممممممممممممممم......... ...
24 اسفند 1391

دد ب ب م م

مامانی گلم... چند روزه کاملا توانا شدی!.. یهو شروع میکنی تند تند میگی " دَ دَ " ، " بَ بَ " و "مَ مَ "... اینقدر قشنگ میگی دل آدم تازه میشه.... میدونم هنوز نمیدونی ماما و بابا کین... ولی میدونم که این آغاز اینه که ما رو بشناسی... خیلی شیطون شدی... بغل غریبه ها گریه میکنی و تلاش دارم که با هم از این سد عبور کنیم... باید یاد بگیری فقط مامان و بابات تو دنیا وجود ندارن...آدمهای دیگه ای هم هستن که هستن و ممکنه دوستت داشته باشن.... نباید از غریبه ها بترسی گلم... روروئک سواریییییییی میکنی.... وایییییییییی....... نوک پاهات به زمین میرسه و خیلی قشنگ اونو راه میبری.... میگما بزرگ شدی ها!!...... ...
20 اسفند 1391

دخترکم...

مامانی... داری دندون در میآری..تیغه دندونت بیرون اومده و میخواییم تو فروردین که خاله فریبا هست برات دندونی بپزیم...   گریه هات جالب بود و تونستم بالاخره از گریت عکس بگیرم... اینجا واسه اینکه دوربینو بهت نمیدم گریه میکنی:   جدیدا یاد گرفتی سینه خیز میری... به جلو و عقب و میچرخی.... اینم یکی از سینه خیز رفتنت:   اینم همینجوری میزارم... تازه از حموم اومدی... ...
18 اسفند 1391

5 ماهگی

 5 ماهگیت مبارک گلم... وزن:7800 با قد 66 .... به امید روزهای بهتر ...   اینم یه عکس از بالا نگه داشتن خودت... ...
12 اسفند 1391

ب ب

سلام مامان... الان دو روزه میتونی بگی " بَ بَ " ... چقدرم زیبا میگی.... یهو دهنتو بد میکنی و با حرف "ب" خالیش میکنی.... من فدات بشم.... 2 روز دیگه 5 ماهت هم تموم میشه و وارد ماه 6 میشی... اینم دخترک خنده روی من این روزها... ...
10 اسفند 1391